موضوعی که برای آمریکا یک نقطه ضعف به حساب میآید این است که عواملی که ارتش پکن را شکل میدهند برای آمریکا و جهان خارج مبهم و نامشخص هستند.
در روزهای اخیر اخباری در مورد ارتش چین در رسانههای جهان منتشر شد. در این میان، مهمترین خبر مربوط به سخنان دریاسالار «رابرت ویلارد» فرمانده ارشد نیروی دریایی آمریکا در اقیانوس آرام بود.
وی در این رابطه اظهار داشت: سیستم موشکهای بالستیک ضدکشتی به توانایی عملیاتی اولیه رسیده است. این بدان معناست که موشک بالستیکDF-21D چین که مخصوصا بهمنظور هدف قراردادن ناوهای هواپیمابر آمریکا(CSGs) تولید شده است، اکنون در میان بعضی از واحدهای ارتش چین توزیع شده تا در هنگام وقوع جنگ و درگیری در عملیات واقعی مورد استفاده قرار بگیرد.
موشک بالستیک DF-21D برنامه جدیدی نیست؛ خبرهای مربوط به تولید آن در نشریههای مختلف دولتی و دانشگاهی چین منتشر شده است. همچنین، وزارت دفاع آمریکا در سالجاری گزارشی در مورد چین تهیه کرد که در ماه آگوست منتشر شد. حال موضوعی که اهمیت ویژهای دارد این است که سیستم مذکور بسیار زودتر از زمانی که انتظار آن میرفت به توانایی عملیاتی اولیه رسیده است.
برای مثال، گزارش سالانه پنتاگون در مورد تواناییها و قابلیتهای نظامی ارتش چین، هیچ اشارهای به این موضوع نمیکند که این سیستم در سالجاری به توانایی عملیاتی اولیه دست خواهد یافت یا خیر. همزمان سایتهای اینترنتی چین تصاویری که مربوط به یک جنگنده رادارگریز آن کشور است، منتشر کردهاند.
این عکسها برفکی هستند و هیچ شباهتی به هواپیماهای واقعی چینی که در مرحله تولید هستند، ندارند؛ اگرچه گفته شده که عکسها متعلق به جنگنده رادارگریز جیبان J-20 هستند. نکته مهم این است که این عکسها هنگامی در اینترنت چین منتشر میشود که همزمان دریاسالار ویلارد دوباره موضوع موشک بالستیک DF-21D را مطرح کرده است.
علاوه بر این، گزارشهایی مطرح شده مبنی بر اینکه ناو هواپیمابر چینی «شیلانگ» (که پیش از این «واریاگ» نام داشت)، ممکن است در سال2011 میلادی به آب انداخته شود. آغاز استفاده از این ناو چینی هم بسیار زودتر از ارزیابیهای قبلی و حتی پیش از تعمیر ناو هواپیمابر قدیمی شوروی صورت میگیرد.
این اقدام حرف کسانی را که ادعا کرده بودند ارتش چین نسبت به تولید و راهاندازی ناو هواپیمابر علاقهای نشان نمیدهد یا توانایی آن را ندارد، بیاعتبار میکند.تمام این خبرها بر این نکته تأکید میکنند که توسعه نظامی چین سریعتر از آن چیزی که بسیاری آن را پیشبینی کرده بودند در جریان است.
پیشرفتهای سریع چین تنها محدود به تجهیزات نظامی نمیشود. نیروهای ارتش چین در سال2001 میلادی، تنها نیروهایی بودهاند که از مفاهیم «همکاریهای مشترک» در دکترین نظامیشان استفاده کرده و بر انسجام و هماهنگی میان گروههای ارتشی و نیروهای هوایی در منطقه نظامی تأکید کردند. در سال2010 میلادی، افزایش «همکاریهای مشترک» در سطح عملیاتی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که شامل عملیات نظامی مشترک میان تیپهای زمینی و هنگهای هوایی میشد؛ در حالی که این عملیات کاملا شبیه عملیات نظامی مشترک آمریکا نیست اما اهمیت زیادی دارد.
برخلاف آمریکا که در حال حاضر با فشار ناشی از جنگهای عراق و افغانستان روبهروست، چین بدون اینکه با فشاری مواجه باشد، دست به تغییراتی در ارتش خود زده است. در حقیقت، تمام تلاشهای چین برای افزایش توان نظامیاش در حالی اتفاق میافتد که هیچ عاملی برای منافع یا مرزهای این کشور تهدید نظامی به حساب نمیآید.کشورهای غربی میخواهند ببینند که انتشار گزارش وزارت دفاع چین در سال2010 میلادی، چه موضوع جدیدی را درباره سیاستهای ارتش آن کشور فاش خواهد کرد. با وجود این، بعضی از کارشناسان غربی که درباره مسائل بینالملل اظهار نظر میکنند، میگویند که گزارش جدید وزارت دفاع چین در مقایسه با گزارشهای قبلی، تصمیمگیریهای دولت پکن در زمینه نظامی را بیشتر افشا میکند.
چین و آمریکا بهدنبال رفع سوءتفاهمها
در حالی که چین و آمریکا همزمان با انجام مبادلات نظامی بهدنبال تقویت مواضع و منافع خودشان هستند، پکن از این فرصت برای دریافت اطلاعات استفاده میکند و بر پیشبرد طرحهای سیاسی و دیپلماتیکاش تأکید دارد. آمریکا از نشستهای نظامی برای پیشنهاد گامهای عملیاتی بهمنظور کاهش سوءتفاهمها و حوادث غیرمترقبه استفاده میکند اما چین از این نشستها برای تغییر و اصلاح سیاستهای اساسی و مهم آمریکا استفاده میکند.برای مثال، در نشستهایی که براساس «توافقنامه مشورتی نظامی دریایی (MMCA)»، میان واشنگتن و پکن برگزار شد، آمریکا درخواست کرد که کشتیهای دو کشور طبق قوانین مربوط به مسیرهای دریایی و رفتارهای کم خطر عمل کنند که با منافع ایالات متحده در آزادی استفاده از دریاها هماهنگ است.
از سوی دیگر، این نشستها فرصتی برای مقامات پکن به حساب میآید تا بار دیگر ادعاهایشان را در مورد حق حاکمیت گسترده چین بر دریاهایی که فراتر از سواحل آن کشور قرار دارد، بیان کنند. در حقیقت، مقامات چین محیط دریایی امنتری را برای خودشان بهوجود میآورند تا اقداماتشان را توجیه کنند و با این کار نشان دهند که از حضور نظامی نیروهای آمریکا در منطقه استقبال نمیکنند.
در حالی که آمریکا و چین قرار است در سال2011 میلادی با یکدیگر در زمینه نظامی همکاری کنند، کارشناسان سیاست خارجی آمریکا به کنگره و دولت واشنگتن توصیههایی کردهاند. ازجمله این توصیهها این است که از مقابله با تواناییهای چشمگیر ارتش پکن دست بردارند. مدرنیزهشدن توان نظامی چین لزوما تهدیدی برای آمریکا به حساب نمیآید. چین اکنون دومین اقتصاد بزرگ جهان محسوب میشود و جایگاه مهمی در دنیا دارد. کاملا طبیعی است که چین میخواهد ارتشی بهوجود آورد که بتواند از منافعش دفاع کند.
اینکه چین چگونه میخواهد این منافع را تعریف کند (که اغلب در دریاهایی دورتر از ساحل شرقیاش قرار دارند، در تضاد مستقیم با منافع آمریکاست)و پرداختن به اینکه پکن چگونه میخواهد از توانایی نظامیاش برای دنبال کردن این اهداف استفاده کند، خطرناک و پیچیده است. سرعت افزایش توان نظامی چین بسیار بیشتر از آن چیزی است که قبلا پیشبینی میشد. تواناییهای نظامی پکن شامل سیستمهای موشکهای بالستیک ضدکشتی (ASBM) یا مانورهای عملیاتی مشترک است. در نتیجه، کارشناسان مسائل نظامی آمریکا نه تنها باید پیشبینیهای خود درباره تواناییهای جدید ارتش چین را مورد بازبینی قرار دهند بلکه باید محدودیتهای درکشان از عملکردهای کنونی مقامات چین را تشخیص دهند.
توصیه دیگر به واشنگتن این است که از تواناییهای آمریکا در غرب اقیانوس آرام پشتیبانی و حمایت کند. یکی از عناصر مهم بازدارندگی ایالات متحده توانایی افزایش نفوذ و سلطهگریاش است؛ یعنی مهم نیست که تواناییها و قابلیتهای نظامی چین چقدر افزایش مییابد، آمریکا همیشه میتواند خودش را به پای تواناییهای چین برساند و حتی بر آن برتری پیدا کند.
این بنیاد و اساس سیاستهای امنیتی ایالات متحده و ضمانتهای امنیتیاش به متحدان و دوستانش در منطقه به حساب میآید. این امر میتواند فقط از طریق حمایت از سرمایهگذاریها نه تنها در ساختار نیروهای کنونی بلکه در تحقیق و توسعه هم صورت بگیرد. برعکس، کاهش نیروهای کنونی ایالات متحده میتواند اعتبار و اعتماد به تعهد مقامات آمریکایی را زیر سؤال ببرد و خطر اشتباه در محاسبات و درگیریها را افزایش دهد.تواناییهای اطلاعاتی و تجزیه و تحلیل اطلاعاتی از نقاط ضعف آمریکا مقابل چین است.
بهطور کلی دولت چین و بهخصوص ارتش آن کشور به شفاف بودن عملکرد آمریکا اعتماد زیادی ندارند، در حالی که پکن مواضع اجتماعیاش را تقویت کرده اما جنبههای مهم و اساسی تصمیمگیری مقامات چین در زمینه مسائل امنیتی ناشناخته باقی مانده است. آمریکا پیش از اینکه همکاری با مقامات چین را گسترش دهد، نخست باید بداند که با چه کسانی سر و کار دارد و سیستم مدیریت نظامی آنها چگونه کار میکند.
این امر تنها از طریق همکاریهای مداوم واشنگتن و پکن برای گسترش مهارتها و شناختهای یکدیگر صورت میگیرد. کسانی که مسئول توسعه بودجههای نظامی آمریکا هستند، باید این موضوع را به خوبی بدانند.
Heritage